
"ريوکان" يک سن فرانسيس ژاپنی است،گر چه آشکارا خيلی کمتر مذهبی است. او ديوانه سرگردان است،بطور ناخود آگاه با کودکان بازی ميکند،در کلبه متروکی در جنگل زندگی ميکند،کلبه اي که طاقش چکه ميکند و بر ديوارش نوشته هايی آويزان است پر از شعر،آنهم به خط خودش،خطی که به قول خط نويسان ژاپنی به طور شگفت انگيزی ناخوانا و خرچنگ قورباغه اي است.
او حشرات روی سينه اش را حشره های داخل چمن می پندارد، و طبيعی ترين احساسات بشری را بيان ميدارد- اندوه،تنهايی،فريفتگی،يا افسوس را-بدون شرم و قطره اي غرور.
حتی هنگامی که دزد به کلبه اش دستبرد ميزند،او هنوز ثروتمند است و ميگويد:
دزد
اين را جا گذاشت-
ماه را در ميان پنجره.
و هنگاميکه پولی در بساط ندارد ميگويد:
باد می آورد
برگ های ريخته شده را به قدر کافی
برای روشن کردن آتش.
۱ نظر:
چه احمقانه
ارسال یک نظر