۲ آبان ۱۳۸۸

صخره نوردی

اين دنيا هر جور جايی که فکر کنين داره:دشت،کوه،جلگه و منطقه هموار،زمين پر از سنگ،باتلاق،آب،.....خلاصه هر جايی که فکرشو بکنيد.
هر جايی که به دنيا اومده باشيم بايد روش راهپيمايی در اون منطقه رو ياد بگيريم وگه نه فنا خواهيم شد.دريا نياز به قايق و کشتی داره،و کوه نياز به وسائل کوهنوردی...
يه نگاهی اگه به زندگی خيلی از ماها بندازيم مي بينيم که ما خيلی کم ميشه که در زمين هموار راه رفته باشيم!!!
و خيلی از ماها دائم در حال "کوهنوردی"هستيم!!!!
شايد بهتر بگم"صخره نوردی"!
فراموش نکنيم که تنه لش خودمان(وزن) ،مزاحم صعودمان است!!
هميشه در حال تلاش برای ماندن در ميانه کوه و صخرها و حفظ موقعيت فعلی و دوم زدن يک ميخ ديگر چند سانتی متر بالاتر جهت صعود بيشتر!
لذت زندگيمان را تنها از "صعود" ميبريم نه از لحظه!
يادمان ميرود که برای چه "صعود" ميکنيم!
صعود به کوهی که هيچ قله اي برايش فرض نشده!
تنها يک قله مجازی مرگ در ميانه راه و آويزان جان باختن!!!
زندگی را به تنها"لذت صعود" خلاصه کردن و فراموش کردن اینکه جلگه همواری هم هست که میشوداز آن لذت برد.
فراموش کردن هدفی که در حقيقت بخاطر آن"صعود" ميکنيم.
هميشه آويزان از صخره و تلاش برای سقوط نکردن!
هدف را فراموش کردن و
"هدف شدن راه"!!
دويدن و دويدن و دويدن...
شتاب و سرعت...
به کجا؟!!....
گذر عمر و همچنان صعود به مقصدی نامعلوم
و به لذت صعود قانع...


*با عرض معذرت از کوهنوردان عزيز که خود نيز يکی از طرفداران پر و پا قرص کوه و طبيعت هستم.مثال اين نوشته از زاويه ديد ديگری است که اميدوارم باعث رنجششان نشود.

۲۲ مهر ۱۳۸۸

مرد ژاپنی و حجاب اسلامی

مردی ژاپنی که در اوایل انقلاب در تهران زندگی میکرد، روزی با همسر خود به یک رستوران رفت. در آنجا از همسرش خواستند که روسری به سر کند و به او یک روسری هم دادند. مرد ژاپنی ار آنان تقاضای یک روسری اضافه نمود و خودش آنرا به سر کرد. وقتی پیشخدمت های رستوران توضیح دادند که فقط زنان باید حجاب داشته باشند و نه مردان ، در پاسخ گفت: “اگر همسرم مجبور است کاری را خلاف میل خود انجام دهد ، منهم وظیفه خود میدانم که با او همراهی کنم.” من وقتی این داستان را شنیدم ، به این فکرفرو رفتم که چرا مردان ایرانی هرگز در مقابل حجاب واکنشی نشان نداده اند تا بگویند این تحمیل را بر زنان روا نمیدارند؟
برگرفته از donbale.com